میرزا صالح شیرازی یا آنطور که در ابتدای سفرنامهاش به لندن خود را معرفی میکند «محمدصالح خلف حاجی باقرخان شیرازی الشهیر به کازرانی» یکی از پیشقراولان تجدد در ایران است.
از کودکی و طفولیت او چیز زیادی نمیدانیم اما مشخص است که او به واسطه هوش و استعداد ذاتیاش موفق میشود که آهسته، آهسته مراحل رشد و ترقی را در دستگاه حکومتی قاجار طی کرده و به مدارج بالای حکومتی برسد.
از قرار معلوم او به سال ۱۸۱۰م. در تبریز به عنوان منشی هندی لیندسیبتون (۱۸۵۱-۱۶۸۷م.) مشغول به خدمت میشود و به همین سبب مختصری انگلیسی نیز فرا میگیرد. ستون هنری لیندسیبتون، افسر پیده نظام در توپخانه سواره نظم مَدرَس برد که مانند آقای دارسی قشون شاهزاده عباس میرزا را یاری میداد.
در دوران سفارت سرگور اوزلی، از ۱۸۱۱م. تا ۱۸۱۲م. میرزا صالح با سر ویلیام، برادر بزرگتر سرگور آشنا شد. سر ویلیام اوزلی، که یک فارسیآموز مشتاق بود، سرگور را مجاب کرد تا با استخدام میرزا صالح به منشیگری بتواند برای نخستین بار به ایران سفر کند، که هنوز برای اروپاییان سرزمینی بسیار ناآشنا بود. ویلیام پرایس، معاون منشی سرگور، یک دهه بعد، با نگاه به گذشته، موقعیتی را که در آن میرزا صالح به سفارت پیوست چنین توصیف کرد:
«آقایان و خدمه سفارت در دشت، نزدیک قصرالدشت [شیراز] اتراق کردند و تا دهم ژوئیه آنجا ماندند. در مدتی که در شیراز بودیم، من با میرزا صالح آشنا شدم که با فضایل ادبی شهره بود: او وارد کاروان ما شد و مدتها همراه هیئت سفارت ماند. در این مدت راضیاش کردم که مجموعهای از محاورات فارسی را به زبان بومی خود گردآورد: به لهجه ناب شیراز»
این اثر را میتوان اولین کتاب میرزا صالح شیرازی دانست و بر اساس دست خطی که بر روی یکی از صفحات آن در تاریخ ۸ جمادی الاولی سال ۱۲۲۷قمری برابر ۲۰ می ۱۸۱۲میلادی به امضای میرزا محمدصالح پسر حاج باقرخان شیراز رسیده و به سر ویلیام تقدیم شده که احتمالا تاریخ تدوین آن است. این نسخه خطی هماکنون در کتابخانه بادلیان موجود است.
با توجه به توسعه رفت و آمدهای نظامیان انگلیسی و کمپانی هند شرقی به ایران، ویلیام پرایس بعدها تصمیم میگیرد که این کتاب را چاپ و منتشر نماید. از این رو اولین کتاب میرزاصالح شیرازی که محصول مشترک او و ویلیام پرایس است در سال ۱۸۲۲م. در لندن چاپ و منتشر میشود.
William Price. Persian Dialogues composed for the author by Mirza Mohammed Saulih, of Shiraz ; accompanied with an English translation by William Price. London: Worcester, 48p, 1822.
عنوان کتاب چنانچه در صفحه اول آن آمده است: «در حرف زدن» تصنیف میرزا محمدصالح شیرازی ذکر شده که البته در برخی منابع از آن به عنوان محاورات و یا سؤال و جواب یاد شده است.
این کتاب مجموعهای از گفتگوهای روزمرهای است که یک مسافر حال چه بازرگان و سیاح و یا دیپلماتهایی اروپایی به آن نیاز پیدا میکند. میرزا صالح شیرازی سعی نموده که در این کتاب مختصری مجموعهای از گفتگوهای روزمرهشامل احوال پرسیهای ساده گرفته تا گفتگوهایی که مثلا با یک پزشک، عطار، بقال برای خرید مایحتاج مورد نیاز است و یا مجموعهای از گفتگوهایی که برای ازدواج با یک دختر مورد استفاده قرار میگیرد.
کتاب مشتمل بر ده گفتگو است:
گفتگوی اول [احوال پرسی]
گفتگوی دوم: در حرف زدن با بقال
گفتگوی سوم: در حرف زدن با عطار
گفتگو چهارم: در حرف زدن با بزار
گفتگوی پنجم: در حرف زدن آقا با نوکر
گفتگوی ششم: در حرف زدن با باغبان
گفتگوی هفتم: در حرف زدن با زارع
گفتگوی هشتم: در حرف زدن از برای اروسی کردن
گفتگوی نهم: حرف زدن با منشی
گفتگوی دهم: حرف زدن حکیم با مریض
حدودا یک سال بعد از این کتاب ویرایش دیگری اما اینبار با ترجمه فرانسه مقابل چاپ و منتشر میگردد با این تفاوت که ترجمه فارسی بر خلاف کتاب قبلی نه با فونت فارسی بلکه به با فونت انگلیسی و به صورت فینگلیشی در کتاب حروفچینی شده است.
Dialogues persans et français. Shīrāzi Mīrzā Muḥammad Ṣāliḥ; William Price. [London] : [Kingsbury, Parbury, and Allen], [1823]
در همان سال مجددا یک ویرایش جامعتر به ضمیمه کتاب «کتاب در نحو زبان هندی و فارسی و عربی» منتشر میشود این اثر، کتابی ابتدایی در آموزش همزمان دستور زبان فارسی و هندی شامل مباحث ابتدایی صرف افعال است و در ادامه نیز بخشی به آموزش زبان عربی اختصاص دارد. همچنین دو کتاب آموزشی «در حرف زدن» که به زبان فارسی و انگلیسی با فونت فارسی بود و همچنین کتاب «در حرف زدن به زبان فارسی و فرنس» به صورت فینگلیشی که پیش از این به صورت جداگانه چاپ و انتشار یافتهاند نیز به کتاب ضمیمه میگردد.
A grammar of the three principal Oriental languages, Hindoostanee, Persian, and Arabic, on a plan entirely new, and perfectly easy. William Price; Shīrāzi Mīrzā Muḥammad Ṣāliḥ. London : Kingsbury, Parbury, and Allen, 1823
این کتاب به ظاهر ساده گنجینهای ارزشمند از فرهنگ عمومی و آداب اجتماعی است که در آن دوران در ایران حاکم بوده است. تجزیه و تحلیل این گفتگوها نه تنها فواید فراوانی از جنبههای فرهنگ عامه برای ما دارد بلکه به شکلی روایتی ساده از کسب و کارهای مختلفی چون بقالی، عطاری، بزازی، باغبانی کشاورزی و پزشکی است جدای آنکه به شکل برخورد تاجران و یکدیگر و یا با زیردستانشان نیز اشاره دارد.
به جز این این کتاب گنجینهای از واژگان عمومی و تخصصی آن روزگار است، واژههایی که در سیر تاریخی خود فراز و فرودهای مختلفی پیدا کرده و چه بسا در جایی مثل شیراز در معانی خاص خود به کار برده میشود. مثلا واژه «رخوت» به معنی لباسها، یا «سازنده» که به معنی دلال و یا کارساز ازدواج در آن دوره به کار میرفته و یا «فضّاحی» که به معنی داد و قال و رسوای کردن و احتمالا به معنای امروزی شرخری بوده است.
ترجمه مقابل این گفتگوها به انگلیسی و حتی در ورژنهای بعدی به زبان فرانسه از جهت معادلسازی واژگانی نیز میتواند محل توجه و دقت باشد. اما از مهمترین مزایای این محاورهها لاتیننویسی این محاورات در چاپهای بعدی کتاب است. در این لاتیننویسیها تا حدی نوع تلفظ و لهجه مورد استفاده میرزا صالح در آن روزگار که لهجهای شیرازی و یا کازرونی و چه بسا بینابین بودره را نیز به ما منتقل میکند. قطعا زبانشناسان محلی که به زبان آن جغرافیا آگاهی داشته و مطالعه کردهاند به خوبی میتوانند نوع لهجه مورد استفاده میرزا صالح شیرازی را از این گفتگوها استخراج کنند و من از باب نمونه در جدول زیر برخی واژهها و لاتیننگاری آنها را برای تقریب ذهن خوانندگان آوردهام.
واژه | آوانگاری | تلفظ |
دماغ | Dumaugh | دُماغ |
مرحمت | Merhemet | مِرحِمِت |
محبت | Muhebbet | مٌحِبِّت |
خدمت | Khidmet | خِدمِت |
مشغله | Meshgheleh | مِشغِله |
هستم | Hestam | هِستَم |
مگر | Megar | مِگَر |
برنج | Berinj | بِرینج |
دارد | Daured | دارِد |
آقا | Aukau | آقو |
هیل | Heil | هِیل |
یکی از گفتگوهای جذاب این کتاب، گفتگوی هشتم «در حرف زدن از برای اروسی کردن» است. مراحل ازدواج در این دیالوگ آنچنان ساده و روان روایت شده که با خواندن آن این حس به تو دست میدهد که گویی میرزا صالح هماکنون در حال تعریف کردن آداب و رسوم ازدواج در دیار خود است.
در شیراز اوایل قاجار انتخاب دختر برای پسر بیشتر به دست سازندهها و یا به عبارتی دلالها بود. بعد از شناسایی دختری که جوان و دارای صورت خوب و یا به اصطلاح امروزی خوشگل باشد و کارسازیهایی که سازندهها انجام میدادند، خانواده داماد به خواستگاری میرفتند.
رسم بوده که خانواده عروس پیش از خواستگاری، توسط سازندهها، رخت، شال، گوشواره، گردنبند و … از خانواده داماد مطالبه میکردند.
مرحله بعد مراسم شیرینیخوران بود. در این مراسم قدری نقل، حنا شمع و کفش با ساز به خانه عروس میبردند و در خانه عروس بعد از خوردن شیرنی، پارچههایی که برای لباس عروس آوردهاند را میبریدند تا لباس عروس تا زمان عقد آماده گردد.
خانواده عروس روز و ساعتی را که سعد باشد برای عقد انتخاب و اعلام میکردند و برای این مراسم اقوام و نزدیکان را دعوت مینمودند.
در این فاصله خانواده داماد برای عقد با شیخ الاسلام هماهنگ کرده و شیرینی سفارش میدادند. در روز عقد و زمانی که اقوام و نزدیکان جمع میشدند افرادی به دنبال شیخ الاسلام میرفتند تا برای عقد بیاورندش.
شیخ الاسلام وقتی در مجلس حاضر میشد، فی المجلس سؤال میکرد که چند تومان وجه صداق (تعیین مهریه) بنویسد.
پدر عروس این مسئولیت را بر عهده مادر عروس میگذاشت و در همان موقع چانهزنی توسط خانواده داماد صورت میگرفت و در نهایت با توافقی صداق مشخص و عقد خوانده میشد.
بعد از خطبه، شیرینی بین حاضران پخش میشد و مراسم به اتمام میرسید و نوبت مشخص کردن زمان عروسی میشد.
زمانی که تصمیم میگرفتند عروس را ببرند، قوال و نقارهچی و مطربها را خبر میکردند و شب در خانه داماد ضمن آتشبازی به منزل عروس میرفتند و عروس را به خانه داماد میآوردند.
وقتی عروس به منزل داماد میرسید، رسم بر این بود که داماد و پدرش به استقبال عروس بروند و او را به خانه دعوت کنند.
مراسم با رقص و شادی و خوردن شام به اتمام میرسید و در نهایت هرکسی به خانه خود میرفت و یا اگر راهش دور بود در خانه داماد میخوابید.
موقع رفتن به همه میگفتند که فردا هم بیایند و مراسم فردا و چه بسا شبهای دیگر هم ادامه مییافت.
تفصل این گفتگو را میتوانید در متن زیر بخوانید:
در حرف زدن از برای اروسی کردن
[الف] من میخواهم پسر خود را زن بدهم نمیدانم کدام دختر را بگیرم
[ب] اگر میفرمایید سراغ میگیرم هر جا که دختر خوبی باشد از برای آن پیدا شود خبر کنیم
[الف] بسیار خوبست لیکن جوان باشد و خوب صورت
[ب] در فلان محله دختر فلان تاجر را دیدهایم الحق جوان و خوب صورتست
[الف] بسیار خوب فردا بروید بخواستگاری آن به بینید چه میگویدن
[ب] رفتیم با هزران معرکه و التماس قبول کردند که دختر خود را به پسر ما بدهند لیکن بسیار چیزی میخواهند
[الف] آنچه میخواهند عیبی ندارد میدهم بگویید مبارک باشد
[ب] دو دست رخت و دو شال و بعضی چیزهای دیگر و دو گوشوار و گردنبند و غیر آن میخواهند
[الف] همه این ها را بگیرید و قدی نقل و حنا و شمع و کفش و پس فردا با سازندها بروید و شیرینی بخورید
[ب] رفتیم و شیرینی خوردیم و رخوت را باندازه بریدیم
[الف] خوب انشاالله مبارک باشد بروید و احوال به پرسید که چه وقت قرار میدهید که عقد بکنیم
[ب] میگویند که دو هفته دیگر رخوت آن تمام میشود اگر میخواهید بعد از دو هفته عیبی ندارد
[الف] بگوئید که حال دو هفته شده است روز چارشنبه طرف عصر ساعت از برای عقد کردن بسیار خوبست
[ب] میگویند عیبی ندارد هر وقت که صلاح میدانید عقد کنید
[الف] بگویید که از اقوام و اقربا هرکس را میدانند بگویید که بر سر عقد حاضر باشند
[ب] میگویند که هر کس را که صلاح میدانیم میطلبیم شما شیخ و قاضی را از برای خطبه خواندن بطلبید
[الف] البته من اقارب و اقوام خود را و دوستان را با شیخ و ملاها را آورم از برای خطبه خواندن
[ب] بروید بگویید بقنادی که شیرینی از برای سر عقد بیاورد
[الف] شیرینی بقدر چهل من حال آودره است اگر بعد از این ضرور بشود باز میآورد
[ب] مردم هم همه حاضرند بروید از عقب شیخ الاسلام و قاضی بگویید تشریف بیاورید که منتظر شما هستم
[الف] شیخ آمده است میگوید چند تومان وجه صداق بنویسم
[ب] هرچه مادر عروس میگوید و میخواهد بنویسید
[الف] مادر عروس میگوید سیصد تمان و دو کنیز و دو غلام وجه صداق بنویسید
[ب] بگویید که دویست تمان و کنیز و غلام را بنویسید
[الف] قبول کردند و بشیخ گفتند که خطبه بخواند حال شیرینی بدهید
[ب] بگویید که شیرینی بدهند و متوجه حضرات بشوید و ایشانرا روانه کنید
[الف] حضرات همه شیرینی خوردند و میگویند مبارک باشد بر پسر شما و بر شما
[ب] لطف شما کم نشود مشرف ساختید تصدیع کشیدید
[الف] بگویید به پدر عروس که من میخواهم فردا عروس را برده باشم
[ب] میگویند چه عیب دارد اختیار با شما هست
[الف] بروید قوال و نقارهچی و مطربها را مجموع خبر کنید که فردا شب بیایند در خانه ما و براق آتشبازی آماده کنید
[ب] همه مطربان حاضرند و براق آتش بازی نیز آماده است
[الف] مطربان با جمعیت و براق آتش بازی بروید عروس را بیاورید
[ب] همه رفتند و عروس را آوردند بر درب خانه
[الف] چرا داخل خانه نمیشوند سبب معطلی چه چیز است
[ب] قاعده اینست که شما و پسر شما که داماد هست با استقبال عروس رفته عروس را بیاورند
[الف] چه عیب دارد من و داماد هر دو میرویم بسم الله
[ب] بفرمایید عروس را ببرید در منزل داماد
[الف] عروس را بردند در منزل داماد دیگر چه کنند
[ب] بعد از طرب و رقص کردن طعام از برای ایشان بیاورید
[الف] طعام آوردیم همه خوردند و بهمه طور خوشی گذشت
[ب] بعد از چیز خوردن هرکس که میخواهد بخانه خود برود برود و هر کس میماند جای درستی از برای خواب ایشان درست کنید
[الف] اکثر مردم بخانه خود میروند و بعضی که ماندند جای ایشانرا درست کردیم
[ب] ایشانی که میروند بگوئید که فردا شب نیز بیایند
[الف] همه وعده دادند که فردا شب میآییم
پینوشت:
یک:
این یادداشت را تقدیم میکنم به استاد و دوست عزیزم جناب آقای سیداحمد وکیلیان که نامش با شیراز و فرهنگ عامه گره خورده و در تاریخ ماندگار است. بالاخص آنکه ایشان یک شماره از مجله گرانسنگ فرهنگ مردم را به موضوع عروسی اختصاص داده بودند.
دو:
مجالس عروسی در دوره قاجار مجموعه ۶ تصویر با آرنگ است که در قرن ۱۹ میلادی توسط نقاشی ناشناس کشیده و در حال حاضر در حراجی Bonhams عرضه شده است.