ظرفیتهای داستاننویسان ایرانی با همه سختیها، محدودیتها، اما و اگرهایی که دارد، مکشوف نمیشود مگر آنکه داستاننویسان ما پای نوشتههایشان بایستند.
شناخت و سواد نوشتن یک بحث است، استقامت و خستهگیناپذیری بحثی دیگر
البته که باید خوانندگان هم اعتماد کرده و آثار ایرانی را مرور کنند و نویسندگان خوب را دنبال و حمایت کنند.
اما در کل آنچه بازار حکم میکند، با آنچه نویسنده داستان ایرانی فکر کرده و در سر میگذارند کاملا متفاوت است.
متأسفانه بازار کتاب ایرانی، بیجان و مأیوس کننده است.
و نویسنده ایرانی در این بازار باید خیلی جان سخت و قوی باشد که پا پس نکشد.
یکی از داستاننویسان خوب معاصر که مسیر درست را رفت، ماند و نوشت و خسته نشد، سرکار خانم فرشته نوبخت است.
مقبولیت کارهای او را نه فقط در اقبال جشنوارهها به آثارش میتواند دید، که البته این هم مهم است، بلکه در بازنشر کتابهایش هم میتوان مشاهده کرد.
اینکه داستان نویسی کتابهایش در چاپ اول نماند و به چاپهای بعدی برسد، معنیاش موفقیت است.
آنهم در بازاری که اغلب ناشرها بازار مخاطب را در چاپ ترجمهها میبیند نه سرمایهگذاری بر روی داستان ایرانی
پینوشت:
ممنون محبت و بزرگواری خانم نوبخت هستم که آثار خواندنی و خوب خودشان را برای من پست کرده تا در هجوم کتابنگاری و کتابشناسی و کتابجویی، لختی همراه قلم زیبا، دلنشین و روان ایشان خیال آسوده کنم.
۱) ارابه خورشید. تهران: کراسه ، ۷۰ص.، رقعی، پاییز ۱۴۰۰.
۲) کتاب کوچک (جستارهایی درباره نوشت). تهران:لوگوس، ۹۹ص.، رقعی، چاپ دوم، ۱۴۰۰.
۳) لالهرخ. تهران: نشر داستان، ۴۶ص.، رقعی، ۱۳۹۹.