چاپ نوشت (۱۲): کتابخانۀ مدرسۀ‌ دارالفنون


حدود دو سالی است که نگارش یک سلسله مقاله به نام «چاپ نوشت» را در مجلۀ وزین و باسابقۀ آینه پژوهش آغاز کرده‌ام. در این سلسله دربارۀ تاریخ چاپ و کتاب‌های چاپی و موضوعات مرتبط با آن می‌نویسم.
از جمله موضوعاتی که در ضمن این سلسله مقالات دنبال می‌کنم، موضوع توسعه و تحول فکر ایرانی در دورۀ قاجار بر پایۀ ورود صنعت چاپ به ایران، نشر کتاب و توسعۀ کتاب و کتابخوانی است. موضوعی که به نظرم علی‌رغم اهمیتش در بسیاری از پژوهش‌های دورۀ‌ قاجار مغفول مانده است.

کتابخانه‌ها یکی از مقدمات توسعه و تحول فکری در جامعه به‌شمار می‌روند، که از قضا تأسیس کتابخانه و گسترش آنها در ایران روزگار قاجار بسیار دیر، کم و بی‌کیفیت بوده است.

مدتها به‌فکر این بودم که تاریخچه‌ای از کتابخانه‌های دورۀ قاجار بنویسم. شروع نگارش در این باب مقدمۀ کتاب «فهرست کتاب‌های چاپی (سربی و سنگی‌) کتابخانۀ سلطنتی» بود. در این مقدمه به‌تفصیل دربارۀ کتابخانۀ سلطنتی که البته کتابخانه‌ای بسته و صرفا متعلق به شاه بود نوشتم. بعد از آن به سراغ کتابخانۀ دارالفنون که به نوعی اولین مواجهۀ جامعۀ ایرانی با این پدیده و سرمنشأ تأسیس کتابخانۀ ملی فعلی است رفتم .

«چاپ نوشت ۱۲»، کاملاً به کتابخانۀ دارالفنون اختصاص دارد و سعی کرده‌ام با جستجوی فراوان به شکلی تاریخی و کلاسه‌بندی شده تصویر روشنی از کتابخانۀ دارالفنون و خدماتش به جامعۀ آن روزگار نشان دهم.

این را بگویم که امروز هیچ اثری از کتابخانۀ‌ مدرسۀ دارالفنون نیست، عمر این کتابخانه به صدسال نرسیده از هم متلاشی شد و کتاب‌هایش هم جز اندکی پراکنده و نیست و نابود شدند.

این موضوع را بگذارید کنار مثلاً کتابخانۀ دانشگاه کمبریج
این کتابخانه در سال ۱۴۱۶م تأسیس می‌شود یعنی قدمتی افزون بر ششصد سال دارد و در حال حاضر با بیش از ۹ میلیون منبع یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین کتابخانه‌های دانشگاهی دنیاست.

و من باز یاد این جمله ادوارد پولاک می‌افتم که:

«ایرانی تمام کردن و کامل کردن را خوش ندارد؛ تنها در پی ایجاد چیز تازه است و آنچه را قدیمی است با مسامحه و بی‌اعتنائی به دست نابودی می‌سپارد»

دیدگاه‌ها غیرفعال است!