احتمالا بعد از مشروطه و هیجانات آن است که موسیو بارنئود مغازه کتابفروشی خود را خیابان علاءالدوله راهاندازی میکند. اما چرا و به چه دلیل مدتی نمیگذرد که اداره این کتابفروشی بر عهده همسرش مادام بارنئود که یک زن فرانسوی با سواد و پرتلاش بوده میافتد.
این آگاهی را داریم که مادام بارنئود در ابتدای ورودش به طهران احتمالا در اواخر حکومت مظفرالدین شاه، به امر هتلداری در مهمانخانه فرانسه و خیاطی مشغول بوده است، چنانچه هانری رنه دالمانی (۱۸۶۳-۱۹۵۰م) در سفرنامه خود اینچنین از او یاد میکند:
«مهماندار ما مادام بارنا اوت که چند سالی است یک خیاطخانه هم برای خانمهای ایرانی در تهران دایر کرده است، برای سرگرم نمودن ما راجع به لباس زنان ایرانی شرح مفصلی نقل کرد …»
سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ۸۲۷
یک آگهی به سال ۱۹۲۱م/۱۲۹۹ش در نشریه کتابفروش فرانسوی سراغ داریم که مادام بارنئود طی آن از کتابفروشان درخواست میکند که کاتالوگهای خود را مرتب برای او ارسال نمایند.
احتمالا در همین دوران یعنی اواخر دوره قاجار است که مادام بارنئود کتابفروشی خود را در خیابان علاءالدوله (فردوسی کنونی) راهاندازی میکند. این کتابفروشی روبروی بانک روس و ایران و مهمانخانه پاریس قرار داشته است. و مالک اصلی این مغازه آرداشسخان پادماگریان معروف به اردشیرخان آرمنی بود. مغازه کناری کتابفروشی یک شیرینیفروشی بود که متعلق به اردشیرخان ارمنی و شخصی با نام ساکانیان بود و طبقه بالای این دو مغازه نیز اردشیرخان ارمنی با همراهی آنتوانخان سوریوگین یک سینما تأسیس نموده بود.
این کتابفروشی بجز فروش کتابهای ایرانی و خارجی وظیفه فروش بلیط برای چند نمایش مختلف در سالن گراند هتل و مدرسه آلیانس را نیز عهدهدار بود چنانچه آگهیهای متعددی از این موضوع در روزنامه ایران در سالهای ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ شمسی به چشم میخورد.
عمیدی نوری اشاره میکند که این کتابفروشی در آن روزگار تنها محل تهیه کتابهای خارجی برای مردم طهران بود و از قرار معلوم محمدعلی فروغی از جمله مشتریان پروپاقرص این کتابفروشی بوده است و در شرح مخارج سالهای ۱۳۰۱(۲ صفر ۱۳۴۱ق) تا ۱۳۰۴ مکرر به خرید از این کتابفروشی اشاره میکند.
رد این کتابفروشی را میتوان تا سال ۱۳۰۶ دنبال نمود. در گاهنامه طهران منتشره به سال ۱۳۰۶ لیسی از کتابفروشیهای تهران ارائه میگردد که از آن جمله کتابفروشی بارنائود در خیابان علاءالدوله است. (کتابفروشان طهران در سال ۱۳۰۶، کتابفروشی (۱۳۸۲)، ۶۰۶) اما ازین تاریخ به بعد اثری از این کتابفروشی به چشم نمیخورد.
پینوشت
خیابان علاءالدوله
در زمان ناصری شمالیترین خیابان طهران امینالسلطان و یا چارباغ ایلخانی (کوچه ایلخانی) نام داشت که بعدها به خیابان علاءالدوله تغییر نام داد و البته به جهت حضورت سفارتخانههای متعدد در این خیابان به خیابان سفرا یا سفارتخانهها، کوی نمایندگیهای خارجی و دولت نیز شهرت داشت. این خیابان در دوره پهلوی و همزمان با هزاره فردوسی به خیابان فردوسی تغییر نام پیدا میکند.