هفته پیش و در تاریخ هفت آذر سال ۱۴۰۱ کافه کتاب آفتاب مشهد بعد از قریب یک دهه فعالیت مستمر به کار خود پایان داد.
چرا که مشتی محالاندیش خام و ابله، نور و گرمای آفتاب را تاب نمیآوردند.
رئیس حوزه هنری مشهد (مجید عسگری) طی نشستی صراحتا دلیل اصلی تعطیلی کافه کتاب آفتاب را عدم همراهی مدیر این کتابفروشی (آقای عباس قدسی) با جریانات سیاسی غالب مشهد و البته کشور بالاخص طی این چند ماه عنوان کرد.
فرمول ساده و شایع این روزها:
شما یا طرفدار نظام هستی و مورد حمایت ما قرار میگیری و یا اگر نیستی حتی شهروند هم به شمار نمیروی و هیچ حق و حقوقی نداری!
جالب آنکه همین چند ماه پیش بود که در پی خبر تعطیلی یکی از کتابفروشیهای جریان انقلاب در خیابان انقلاب تهران (کتابفروشی اسم)، وزیر ارشاد شخصا به وزیر اقتصاد نامه نوشت تا جلوی تعطیلیاش را بگیرد، چرا که مدیر آن کتابفروشی به قول وزیر ارشاد از عناصر مؤمن جریان فرهنگی انقلاب اسلامی است.
اما در این فقره وزیر ارشاد، کنون که وقت فغان بود از زبان افتاد!
چرا که او تنها وزیر ارشاد عناصر مؤمن انقلابی است.
بازار کتاب گلستان چون از متملکات شهرداری است پس ملک طلق پدرمان است و حالا که ما بر آن حاکم هستیم میتوانیم خودمان تعیین کنیم چه کسانی از امکانات شهرداری بهره ببرند و چه کسانی نبرند.
در حالی که همه ما میدانیم یکی از وظایف شهرداری ها فراهم نمودن فضاهای مشاع و عمومی برای برخی فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی است و بخشی از امکانات همه شهرداریهای کشور در سراسر ایران صرف این موضوع میگردد. اما شهرداری مشهد که طی این سالها به بهانههای واهی این بازار را از رونق انداخت و حالا هم در آستانه هفته کتاب یکی از آخرین کتابفروشیهای برجای مانده در گلستان کتاب و شاید بهتر است بگوئیم یکی از بهترین کتابفروشیهای مشهد را تعطیل نمود.
(هفته کتاب که چه عرض کنم، هفته دورهمیهای عناصر مؤمن جریان فرهنگی انقلاب)
عابس جان
من همیشه تو را اهل کتاب و فرهنگ دیده و میدانم، انسان سلیم النفس و نیکوسیرت و کاربلدی که دغدغهاش فرهنگ ایران بوده و هست و این تعطیلی موقت و به نوعی این پوست اندازی را به فال نیک میگیرم چرا که به قول ابنیمین:
ز خون دیده غذا گر کنی از آن خوشتر
که زیر منت احسان ناکسی باشی
شکی نیست که بزودی آفتاب بر مشهد و ایران طلوع خواهد کرد و خوش خواهد درخشید.