گونه شناسی کتابفروشی‌ها در ایران ۳


کتابفروشی تربیت تبریز به طور یقین از اولین نمونه‌های یک کتابفروشی شراکتی در ایران است. این کتابفروشی در سال ۱۳۱۶ق./۱۲۷۷ش. با شراکت محمدعلی تربیت، سید حسن تقی‌زاده، سیدحسین خان عدالت و آقا سید محمد شبستری معروف به ابوالضیاء و با مدیریت میرزا رضا خان تربیت برادر محمدعلی تربیت در تبریز تأسیس می‌گردد. 

کتابخانه تربیت تبریز یکی از مدرن‌ترین کتابفروشی‌های ایران در آن دوران به شمار می‌رود. کتابفروشی با شکل و شمایل و ساختاری تقریبا اروپایی با مجموعه متنوعی از کتابها، مجلات، لوازم التحریرو نقشه و کره جغرافیایی که با انتشار فهرست کتابهای خود و آگاهی‌های متعدد در روزنامه‌ها و جراید آن دوران و در کنار آن پذیرش سفارش از اقصی نقاط ایران به صورت تلگرافی خیلی زود نه در ایران بلکه در بسیاری از کشورها شناخته شده و مشهور گردید. 

نمونه مهر کتابخانه تربیت تبریز

تربیت را می‌توان اولین کتابفروشی زنجیره‌ای ایران نیز نامید. چرا که در سال ۱۳۲۵ق./۱۲۸۵ش. این کتابفروشی شعبه دوم خود را در تهران، خیابان ناصری نزدیک شمس العماره تأسیس می‌کند. 

البته بخت با این کتابفروشی و مؤسسان آن یار نبود و شعبه تبریز در آتش دیکتاتوری محمدعلی‌شاه سوخته و مؤسسان آن از وطن آواره می‌شوند. شعبه تهران با مدیریت فردی به نام میرجوادآقا تا چند سال بعد نیز به فعالیت جسته و گریخته خود ادامه می‌دهد.

در همان دوران «شرکت مطبوعات» که به همت محمدحسین ذکاءالملک فروغی و جمعی از دوستان او حدودا به سال ۱۳۱۶ق/۱۲۷۷ش. در تهران تأسیس گشته است با پخش اعلامیه‌هایی شروع به فروش سهام خود می‌کند و به این شکل تبدیل به اولین کتابفروشی می‌شود که در ایران به صورت سهامی عام فعالیت می‌نماید.

فعالیت این شرکت حدود یک دهه استمرار پیدا میکند اما بعدها از حرکت باز می‌ماند. در دوره پهلوی با شرکت دیگری با همین نام با مشارکت کتابفروشی‌ها و ناشرانی چون  اسلامیه، ادب، سعادت، ایران، علمی، معرفت و اقبال در قالب یک شراکت صنفی فعالیت می‌کند. 

در هر صورت مشخص است که سابقه کتابفروشی هم به شکل زنجیره‌ای آن و هم به شکل سهامی و مشارکتی آن در ایران به دوره قاجار بر می‌گردد. 

اعلان تبلیغی شرکت مطبوعات و فروش سهام آن

تجربه فروشگاه زنجیره‌ای در ایران دوره پهلوی در مجموعه کتابفروشی‌های امیرکبیر نمود پیدا می‌کند. یقینا مجموعه کتابفروشی‌های امیرکبیر که تعداد آنها در سالهای پایانی دوران پهلوی به ۱۳ فروشگاه می‌رسد یکی از موفق‌ترین نمونه‌های کتابفروشی‌های زنجیره‌ای در ایران است. 

عبدالرحیم جعفری اولین کتابفروشی خود را در مرداد سال ۱۳۲۹ در خیابان ناصر خسرو تاسیس می‌کند و فروشگاه بعدی را در اواخر سال ۱۳۳۵ در شاه‌آباد، در سال ۱۳۴۰ شعبه دیگری در اوایل خیابان فردوسی و نزدیک میدان سپه و در همین سال فروشگاهی هم در پاساژ تازه تأسیس پلاسکو راه‌اندازی می‌نماید. 

در اواخر سال ۱۳۴۳ در میدان فوزیه (امام حسین کنونی) فروشگاه پنجم را تأسیس می‌کند و در همین سال است که نزدیکی او به کتابفروشی آقای ابوالقاسم اشرفی موجبات ناراحتی او شده و در مجله فردوسی علیه جعفری چنین می‌نویسد که : «آقای جعفری کارتل انتشاراتی خود را توسعه داده و باعث زیان کتابفروشی‌های کوچک شده است»‌

این دعوا به اتحادیه ناشران هم کشیده می‌شود و اتحادیه قائل به این بود که جعفری حریم صنفی را رعایت نکرده است. قانونی که زمانی وضع و البته در آن موقع منقضی شده بود. جعفری با اشرفی به توافق می‌رسد و در نهایت این فروشگاه نیز به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

فروشگاه شماره ۶ امیرکبیر واقع در جلوی درب اصلی دانشگاه تهران
ليست فروشگاه‌های شرکت سهام کتابهای جیبی

شرکت کتابهای جیبی نیز از دیگر ناشرانی بود که در دوره پهلوی دارای یک فروشگاه مرکزی و سه فرودشگاه دیگر در خیابان‌های وصال، شاهرضا و نادری بود. اما درست زمانی که علی‌اصغر مهاجر تصمیم می‌گیرد که آهسته آهسته اموال و امتیازهای مؤسسه فرانکلین را واگذار نماید به جعفری پیشنهاد خرید سهام شرکت کتابهای جیبی را می‌دهد.  

جعفری با نبوغی که در توسعه کسب و کارش داشت با خرید سهام شرکت کتابهای جیبی در سال ۱۳۵۴ تعداد فروشگاه‌های امیرکبیر را به ۱۳ عدد افزایش می‌دهد. 

جعفری نه تنها آرزوی توسعه فروشگاه‌هایش در سراسر کشور را در سر می‌گذارنید بلکه رویای بازار کتاب خارج از ایران را نیز داشت. اما انقلاب تبدیل به سدی بزرگ برای تحقق رویاهای جعفری شد.

در دوره پهلوی مشخصا بیشترین گونه کتابفروشی‌ها، کتابفروشی‌ها مستقل است. کمتر ناشر و یا کتابفروشی پیدا می‌شود که این جسارت عبدالرحیم جعفری را داشته باشد. آنها عمدتا سعی می‌کردن با کتابفروشی‌های دیگر همکاری داشته و به اصطلاح نماینده فروش داشته باشند.  

ناشران دولتی و شبه دولتی مانند بنیاد فرهنگ هم عمدتا دارای یک مرکز توزیع و فروش بودند و البته همانند امیرکبیر و کتابهای جیبی آنقدر تولیدات هم نداشتند که تصمیم بر راه‌اندازی کتابفروشی‌ مستقل و یا حتی زنجیره‌ای داشته باشند.  

البته انتشارات دانشگاه تهران در آن سالها یک استثناء است. مطابق اطلاعاتی که در فهرست انتشارات دانشگاه تهران به تاریخ فروردین سال ۱۳۵۹ ارائه می‌شود. این انتشارات در آن زمان دارای سه فروشگاه و یک اداره پخش و فروش بود. 

حضور ناشر دولتی و جدی چون دانشگاه تهران در عرصه عرضه مستقیم کتاب هم بدون شک از جمله دغدغه‌های بازار نشر آن دوران به شمار می‌آمد. رقیبی که با استفاده از امکانات و فضای دولتی بخشی هرچند اندک از بازار فروش کتاب را به خود اختصاص می‌داد.

به هر روی  در اواخر دهه چهل و پنجاه شمسی آهسته آهسته دو گونه جدید از کتابفروشی‌ها یعنی کتابفروشی‌های زنجیره‌ای، البته با سرمایه شخصی و کتابفروشی‌های دولتی شروع به شکل گرفتن می‌نماید.

البته که در آن دوران به جهت غلبه کتابفروشی‌های مستقل بر این دو گونه نه چالش کتابفروشی‌های زنجیره‌ای یا به قول مرحوم اشرفی کارتل کتابفروشی‌های زنجیره‌ای آنچنان جدی است و نه حضور و فعالیت ناشر دولتی چون دانشگاه تهران آنچنان بر فرایندهای بازار کتاب تاثیرگذار

ليست فروشگاه‌های انتشارات دانشگاه تهران

دیدگاه‌ها غیرفعال است!