جمعیت باسواد یا جمعیت کتابخوان

جمعیت باسواد یا جمعیت کتابخوان

نگاهی به شمارگان کتاب در سه دوره تاریخی

اصلی‌ترین دلیل ساخت و توسعه دستگاه چاپ بالابردن شمارگان کتاب بود. و در تمامی این سالها تولیدکنندگان دستگاه‌های چاپ تمامی تلاش‌شان معطوف به این مهم بود که بتوانند در مدت زمانی کم تعداد فراوانی نسخه هم سنگ فراهم کنند تا تعداد بیشتری از اهالی کتاب بتوانند از آن بهره‌مند شوند.

از ابتدای ظهورصنعت چاپ در دنیا و صد البته ایران شمارگان کتاب رابطه‌ مستقیمی با جمعیت باسواد که اصلی‌ترین جامعه مخاطب کتاب به شمار می‌رفته داشته است. هرچقدر جامعه مخاطب بیشتری برای کتاب وجود داشته شمارگان کتاب نیز بالاتر می‌رود. 

ناشران بر اساس معیارهای مختلفی شمارگان کتاب مورد نظر خود را انتخاب می‌کنند و بدون شک جامعه مخاطب هر اثر اولین گزینه تاثیرگذار برای انتخاب شمارگان هر کتاب به شمار می‌رود. جمعیت کشور و البته جمعیت باسواد آن مخاطبین اصلی کتابها به شمار می‌روند و بدون شک هرچه جغرافیا و جامعه مخاطب کتاب گسترده‌تر باشد ناشر این امکان را دارد که شمارگان کتاب خود را نیز افزایش دهد. از همین رو در میان ناشران کشورهای توسعه یافته گسترش هرچه بیشتر بازارهای هدف از مهمترین أصول اولیه توسعه کسب و کار به شمار می‌رود و در این میان سهم کتابهای منتشره به زبان انگلیسی در دنیا بیش از هر زبانی است. 

آیا در ایران نیز شمارگان کتاب تابعی از جمعیت کل و باسواد کشور بوده است یا خیر؟

 دوره قاجار 

ما آگاهی از شمارگان اولین کتاب چاپی ایران یعنی «رساله جهادیه» که در سال ۱۲۳۳ق./۱۱۹۷ش. در تبریز منتشر شد نداریم. اما می‌دانیم که سه سال بعد از آن کتاب گلستان سعدی با تیراژ ۲۰۰ نسخه منتشر می‌گردد. مطابق بررسی‌هایی که طی سالیان مختلف در دوره قاجار انجام می‌گردد مشخص می‌گردد متوسط شمارگان کتاب در آن دوره ۵۰۰ الی ۷۵۰ نسخه بوده است. (شمارگان در کتاب‌های چاپ سنگی ایران:۹۸)

از طرفی دیگر هرچند آمارها درباره جمعیت ایران دقیق نیست اما متوسط آمار ایران در آن دوره بین ۵ الی ۱۰ میلیون نفر برآورد می‌گردد. اما بد نیست نظر یکى از کارشناسان در زمینه مسائل ایران یعنی لرد کرزن را که مدت سه سال در ایران به مطالعه مشغول بوده را ملاک قرار دهیم و کرزن در کتاب خود کل جمعیت ایران ۷۶۵۳۶۰۰ نفر برآورد می‌کند. (ایران و قضیه ایران: ۲/۵۸۷)

در خصوص جمعیت باسواد ایران در آن دوره نیز آمار دقیقی نداریم اما به هر روی یکی از مستندترین آمارهای در دست، احصائیه‌ای است که در آخرین سال‌های حکومت قاجار بر ایران تهیه و چاپ و انتشار یافته است. مطابق این احصائیه، جمعیت باسواد شهر طهران، تنها ۱۷٪ بوده است. در نظر داشته باشید که این آمار، تنها مربوط به پایتخت ایران بوده که از جهت امکانات و بودجه آموزشی به‌مراتب وضعیت بهتری نسبت به کل کشور داشته است.؛ بنابراین، بی‌راه نیست اگر متوسط جمعیت باسواد کل ایران را حدود ۱۰٪ در نظر بگیریم. 

با تفاصیلی که گذشت می‌توانیم اینگونه بیان کنیم که در آن دوران به ازای حدود هر ۱۰۹۳ نفر یک جلد کتاب منتشر شده است.

جمعیت کل کشورجمعیت باسوادمتوسط شمارگاننسبت جمعیت به شمارگان
۷۶۳۵۶۰۰۷۶۵۳۶۰۷۰۰۱۰۹۳
جدول نسبتی جمعیتی با شمارگان کتاب در دوره قاجار

دوره پهلوی

مطابق یکی از آخرین آمارهای رسمی و منتشر شده توسط مرکز آمار ایران در سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ متوسط شمارگان کتاب ۲۰۹۴ نسخه بوده است. و کتابهای با شمارگان بیش از ۵۰۰۰ نسخه حدود ۱۰ درصد مجموع عنوان‌های چاپ شده را تشکیل میداده است. این در حالی است که جمعیت ایران در آن دوران حدود ۳۵ میلیون نفر بوده است. و از این میان نرخ با سواد حدود ۴۸درصد جمعیت کل اعلام شده است. 

به این ترتیب نسبت جمعیت به شمارگان کتاب در دوره پهلوی اینگونه برآورد می‌شود که به ازای هر ۸۰۲۲ نفر یک جلد کتاب منتشر شده است.

در این دوره هرچند جمعیت باسواد، تعداد کتابخانه‌های عمومی، کتابخانه‌های مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی رو به افزایش است اما به نسبت دوره قبل یعنی قاجار متوسط شمارگان کتاب آنگونه که باید بالانرفته است. 

جمعیت کل کشورجمعیت باسوادمتوسط شمارگاننسبت جمعیت به شمارگان
۳۵۰۰۰۰۰۰۱۶۸۰۰۰۰۰۲۰۹۴۸۰۲۲
جدول نسبت جمعیتی با شمارگان کتاب در دوره پهلوی

دوره انقلاب اسلامی

پس از انقلاب اسلامی متوسط شمارگان در ۴۳ سال گذشته بجز نوسان‌هایی محدود همواره روند نزولی داشته است به طوری که متوسط شمارگان کتاب در دهه ۱۳۶۰ حدود ۷ هزار نسخه، دهه ۱۳۷۰ حدود ۵ هزار نسخه، دهه ۱۳۸۰، حدود ۳۵۰۰ نسخه و دهه ۱۳۹۰ حدود ۱۵۰۰ نسخه بوده است.

در ابتدای یک دهه اخیر یعنی سال ۱۳۹۰ متوسط شمارگان ۲۹۷۱ نسخه  و در سال پایانی این دهه یعنی سال ۱۴۰۰ متوسط شمارگان ۱۰۹۱ نسخه است.

این در حالی است که جمعیت ایران در حال حاضر حدود ۸۵ میلیون نفر برآورد می‌شود و نرخ بی‌سوادی در سال ۱۴۰۰ حدود ۵/۹ درصد اعلام شده است. مشخص است که با توجه به افزایش جمعیت باسواد کشور و کاهش شمارگان متوسط کتاب نسبت شمارگان به جمعیت با سواد فاصله بسیاری گرفته است به گونه‌ای که به ازای هر ۵۱۲۸۳ نفر یک جلد کتاب منتشر می‌گردد. 

جمعیت کل کشورجمعیت باسوادمتوسط شمارگاننسبت جمعیت به شمارگان
۸۵۰۰۰۰۰۰۷۶۹۲۵۰۰۰۱۵۰۰۵۱۲۸۳
جدول نسبت جمعیتی با شمارگان کتاب در دوره انقلاب اسلامی

در دوران بعد از انقلاب هرچند تعداد ناشران یعنی تولیدکنندگان کتاب بر اثر سیاستهای ناشرپروانه افزایش چشمگیری داشته است اما از طرفی دیگر دولتها در بحث ترویج کتاب و کتابخوانی آنگونه که باید موفق عمل ننموده‌اند به گونه‌ای که به جهت رشد بیش از حد و بدون قاعده تولیدکنندگان یعنی ناشران شاهد افزایش تعداد عناوین کتاب‌های منتشر و در مقابل کاهش شمارگان مواجه هستیم.

عده‌ای عنوان می‌کنند که در چهل و سه سال بعد از انقلاب اسلامی ما در تعداد عناوین کتاب‌های منتشره روند صعودی داشته‌ایم و این کاهش شمارگان با توجه با افزایش تعداد عناوین امری طبیعی است! 

در جواب این عزیزان باید گفت أولا با توجه به رشد جمعیتی کل و رشد جمعیت باسواد کشور این حجم کاهش شمارگان به هیچ وجه طبیعی نبوده و حکایت از عدم اقبال جامعه مخاطب به کتاب و کتابخوانی دارد، و در ثانی مطابق آماری که چند روز پیش در همین روزنامه فرهیختگان منتشر شد ما در شمارگان کل نیز طی ده سال اخیر روند کاهشی چشمگیری داشته‌ایم به گونه‌ای که طی این حدود ۱۰ سال نزدیک به ۴۰ درصد کاهش شمارگان کل را شاهد هستیم.

نسبت جمعیت باسواد به تیراژ کتاب

بنابر همین کاهش رشد شمارگان کل خود مؤیدی قوی بر کاهش و ریزش مخاطب کتاب در جامعه فعلی ما دارد . و ای کاش با نگاهی دقیق‌تر به این روند کاهشی بجای توجیهات بی‌پایه و اساس و بدون مطالعه و بررسی‌های آماری هرچه سریعتر برای حل این بحران اقدامات لازم انجام شود. 

فارغ از کیفیت محتوایی کتاب‌های تولید شده در دو قرن اخیر همین تحلیل آماری به ما نشان می‌دهد که عمده انرژی و توان سیاستگذران کلان فرهنگی بر تولید معطوف بوده و کمتر به مباحث فروش و توزیع و از همه مهمتر ترویج کتابخوانی توجه شده است. 

بدون شک رشد سواد در جامعه به معنی اقبال و استقبال از کتاب و کتابخوانی نیست و پرورش نسلی کتابخوان موضوعی بجز پرورش نسلی باسواد است. 

نمودار نسبت جمعیت باسواد به جمعیت کل

منابع:

  • آمار نشر کتاب در ایران (۱۳۵۸-۱۳۹۴). زیر نظر: مجید غلامی جلیسه به کوشش مجتبی تبریزنیا و اسماعیل افقهی. تهران: مؤسسه خانه کتاب، ۱۳۹۵.
  • ایران و قضیه ایران. جورج کرزن. مترجم: غلامعلی وحید مازندرانی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۲جلد، ۱۳۷۳ش.
  • شمارگان در کتاب‌های چاپ سنگی ایران. مجید جلیسه. کتاب ماه کلیات، سال ۱۴، شماره ۳، اسفند ۱۳۸۹ش.، صص. ۹۲-۹۹.
  • کتاب و مطبوعات در ایران. شازمان برنامه و بودجه مرکز آمار ایران. تهران: انتشارات سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۵۲ش.

دیدگاه‌ها غیرفعال است!